سقط جنین - کتاب صوتی شفای قلب های شکسته - لوئیز ال هی

سقط جنین - کتاب صوتی شفای قلب های شکسته - لوئیز ال هی

سقط جنین

لوئیز ال هی

کتاب صوتی شفای قلب های شکسته  

هنگامی که دختربچۀ کوچکی را می‌بینیم که گوشه‌ای نشسته و با عروسک در دست خود با عشق و علاقۀ تمام ساعت‌ها بازی می‌کند، متوجه می‌شویم که هر خانمی دوست دارد روزی مادر بشود. اوبا بی‌توجهی به شرایط فیزیکی بدن خود برای باردار شدن، آرزوی مادر شدن را در سر خود می پروراند. او پس از ازدواج بدون اینکه مشکلی سر راه خودببیند، باردار می‌شود و حس مادرانه به خود می‌گیرد.

هنگامی که جین دوران نوجوانی خود را می‌گذراند، حسی درونش می‌گفت که روزی مادر مهربانی می‌شود. چند سال بعد او با مردی به نام دونالد آشنا شد. او اولین سؤالی که پس از آشنایی خود با دونالد پرسید، این بود آیا تو دوست داری بچه‌دار شویم؟ دونالد هم با خوشحالی بسیار به جین گفت که علاقۀ بسیاری به بچه‌ها و بچه‌دار شدن دارد.

پس از ازدواج‌شان، آنها بلافاصله تصمیم گرفتند که بچه‌دار شوند. چند ماه بعد او به محض اینکه متوجه شد باردار است، برای شگفت‌زده کردن دونالد چیزی به او نگفت. او به شکل مخفیانه به پزشک مراجعه می‌کرد تا آزمایشات لازم را انجام دهد. پس از بررسی آزمایشات مشخص شد که مشکلی وجود دارد. بنابراین جین مجبور شد که موضوع را به دونالد بگوید. با گذشت چند هفته مشکل بارداری جین جدی‌تر شد و پزشک از او خواست تا جنین را سقط کند. با سقط جنین، جین روز به روز افسرده‌تر می‌شد و افکار منفی را در ذهن خود مرور می‌کرد. او می‌گفت: محال است که بتوانم روزی مادر بشوم. آرزوی مادر شدن را به گور می‌برم.

اگرچه دونالد از موضوع سقط جنین بسیار آزرده خاطر شده بود، اما بازهم نگران سلامتی روحی و جسمی جین بود. بنابراین تصمیم گرفت که برای تولد جین هدیۀ زیبایی برای او بخرد. او انگشتری برای جین خرید و روی آن تاریخ تولد او را حکاکی کرد. اما مرد جواهرفروش به جای تاریخ 4/3، تاریخ3/4 را روی آن حکاکی کرده بود. با نگاه کردن به آن حلقه هردوی آنها متوجه شدند که اشتباهی پیش آمده است.فردای آن روز دونالد حلقه را برد تا تاریخ حک شده روی آن را تصحیح کنند. اما نمی‌دانست که در آینده در همان تاریخ اشتباه اتفاق خوبی برایش می‌افتد.پس از چند ماه جین دوباره باردار شد و حالش مثل گذشته خوب خوب شد. اما بازهم مشکل قبلی تکرار شد و او مجبور گشت دوباره جنین را سقط کند. برخلاف جین، دونالد احساس می‌کرد که تمام این مشکلات به نفع‌شان است. آن روزها جین به خاطر آرام کردن حس ناامیدی درون خود باید می‌گفت:

هرچه که برایم پیش آید، خواست خداوند است.

به آنچه که نصیبم می‌شود، راضی هستم.

من تقصیری ندارم.

کتاب صوتی شفای زندگی - لوییز ال هی

کتاب صوتی شفای قلب های شکسته - لوییز ال هی

کاری جدید از شادن پژواک با همکاری انتشارات طاهریان

                                                          

 

اشتراک گذاری:

پیامها